
مشخصه این سبک لکه ها و پاشش نامنظم رنگ هست که از زبان فرانسه الهام گرفته شده،تاش Tach در زبان فرانسوی به معنی نقطه یا لکه است.
هنر تاشیسم برنامه ریزی آگاهانه و فرمی را کنار می نهاد و خیلی زیاد تحت تاثیر اکسپرسیونیسم انتزاعی بود.
هنر تاشیسم تلاشی برای نمایش یا بیان ندارد،بلکه سعی دارد نوعی حالت نمایشی یا حسی را بیان کند،این سبک خود بخشی از یک جنبش بزرگتر فرانسوی به نام هنر غیر رسمی که هنر انتزاعی و هندسی را فدای بیان صریح کرد،محسوب می شد.
نقاشی تاشیسم نوعی کشمکش بین خط و قلم را نشان میدهد،آثار تاشیسم انبوهی از رنگهایی هستند که روی هم قرار گرفته اند و با خطوط سریع،خوشنویسی شده اند.
تاپیه در کتابش،تاشیسم را هنر بیگانه نامید تا بدین ترتیب،تمامی ارزش های زیبا شناختی و روش های نقاشیِ تا پیش از سال ۱۹۵۰ را زیر سئوال ببرد.
بر خلاف عقیده تایپه در سال ۱۹۵۳ ژان آتلان دیدگاه صریح و روشنی از هنر تاشیسم ارائه داد او معتقد بود هنر تاشیسم از رها و آشکار شدن احساس نقاش می آید و حالت ریتمیک و آزادانه ایی دارد که خود این رها سازیِ احساس،باعث آثار هنری زیبایی میشود.
او معتقد بود که منبع مشترکی برای نقاش و رقصنده وجود دارد و این منبع مشترک حالت خاصی از ریتم های زندگی است.
تاشیسم اساسا یک جنبش فرانسوی بود،پیروان پیشروی این سبک فوتریه،ژورژ ماتیو و ولز بودند که البته نقاشان فرانسوی زیادی همچون هانس هارتوگ،جرا اشنایدر،پیتر سولاژ،فرانس ولس را نیز میتوان نام برد.